معنی تله بکشیین - جستجوی لغت در جدول جو
تله بکشیین
بانگ زدن، فریاد کشیدن
ادامه...
بانگ زدن، فریاد کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تلیه بکشیین
بانگ برآوردن، جیغ کشیدن، فریاد از نهاد
ادامه...
بانگ برآوردن، جیغ کشیدن، فریاد از نهاد
فرهنگ گویش مازندرانی
تتق بکشیین
تابش نور از نقطه ای به نقطه ای دیگر، انعکاس نور
ادامه...
تابش نور از نقطه ای به نقطه ای دیگر، انعکاس نور
فرهنگ گویش مازندرانی
تسمه بکشیین
تا آخرین اندازه از وسیله یا حیوانی کار کشیدن
ادامه...
تا آخرین اندازه از وسیله یا حیوانی کار کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تیر بکشیین
احساس درد شدید در پا یا درد بر اثر سرما
ادامه...
احساس درد شدید در پا یا درد بر اثر سرما
فرهنگ گویش مازندرانی
چنه بکشیین
پرچانگی کردن
ادامه...
پرچانگی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
رته بکشیین
دنبال هم قرار داشتن، پشت سرهم قرار گرفتن
ادامه...
دنبال هم قرار داشتن، پشت سرهم قرار گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
شنه بکشیین
شیهه زدن، شیهه کشیدن
ادامه...
شیهه زدن، شیهه کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
لره بکشیین
لره بکشیین
ادامه...
لره بکشیین
فرهنگ گویش مازندرانی
وچه بکشیین
جوجه آوردن پرندگان
ادامه...
جوجه آوردن پرندگان
فرهنگ گویش مازندرانی
بل بکشیین
با سرعت غذا را بلعیدن، غذا خوردن با تعجیل
ادامه...
با سرعت غذا را بلعیدن، غذا خوردن با تعجیل
فرهنگ گویش مازندرانی
تغ بکشیین
دراز کشیدن، تیغ کشیدن روی پوست بدن جهت حجامت یا هر قصد دیگر.، رشد کردن، رشد گیاهانی که بوته ی رونده دارند
ادامه...
دراز کشیدن، تیغ کشیدن روی پوست بدن جهت حجامت یا هر قصد دیگر.، رشد کردن، رشد گیاهانی که بوته ی رونده دارند
فرهنگ گویش مازندرانی
کل بکشیین
فریاد زدن جیغ کشیدن، زوزه ی گرگ
ادامه...
فریاد زدن جیغ کشیدن، زوزه ی گرگ
فرهنگ گویش مازندرانی
لت بکشیین
چیزی را روی زمین کشاندن
ادامه...
چیزی را روی زمین کشاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
لف بکشیین
لیسیدن
ادامه...
لیسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ته بکشین
تمام شدن، به پایان رسیدن، تمام شدن آذوقه، پول و غیره
ادامه...
تمام شدن، به پایان رسیدن، تمام شدن آذوقه، پول و غیره
فرهنگ گویش مازندرانی